از فلق تا شفق زندگی ام

کاش روزها همیشه رنگی دگر داشت

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

ناقوس

وقتی تو را در آغوش می گیرم 

صدای قلبم ، همانند صدای ناقوس بلندی ، تمام دیواره های ناامیدی در وجودم  را به لرزه در می آورد و چمنزار های عشق و مهر را برایم به تصویر می کشد 
فرزند کوچکم ...تو تمام هستی مادری .!.!.!
 
پانوشت : ی مادر وقتی مبتلا به سرطان بشه خیلی قوی تر از هر انسان دیگری می شود 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تجسس

این جا محل تجسس نیست ...

این جا تنها دل من نقش می زند ...؟!؟!؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امید و س...ر...ط...ا...ن

وقتی مبتلا به سرطان باشی ....

امید را در هر لحظه به لحظه ی زندگی ات مزه می کنی ...!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

صدای آشنا

سالها پیش با صدایی به لطافت چکامه  و  ظرافت گلبرگهای گل سرخ آشنا شدم ...

و این صدا مرا در مسیری گذاشت که داغترین ضربه های روزگار  در خود ذوبم کرد 

و اما شنیدن هر کلامش نقشی تازه در من باقی گذاشت ...

کاش می توانستم قصه ی آبدیده شدن را با شما قسمت کنم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تو می توانی ...

گاهی روبروی آیینه ی کوچک خانه ام می ایستم و با چشم هایی سرشار از امید به موهای سپید و استخوانهای بیرون زده ی گونه هایم و دستهایم می نگرم و با لبخندی به خود تنها جمله ی حک شده تو  در وجودم ، را تکرار می کنم ...

تو می توانی 

" من می توانم " 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

واژه عشق

شاید مخاطب عام افسانه ها را که می خوانند  ، در نگاه اول برایشان 

واژه ی عشق  دردناک و جانکاه است ...

اما عشق در زندگی من معنای دیگری رقم خورده است 

انگار آفریننده کائنات تنها با عشق لوح وجود من را سرشت ...

با هر دمی عشق را در وجود خود جاری می سازم ....

و با هر بازدمی عشق را در هوا جاری ....

جانان من !!!!عشق بر تو مبارک 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گور & دلتنگی

در لابلای واژه واژه زندگی ام ...

نمی دانم چگونه می توان برای دلتنگی ، گوری عمیق ساخت ؟!؟

هر چه بیشتر کند و کاو می کنم بیشتر پی به این می برم که هر کس دلتنگی را دفن کند ، دلش را یعنی بخشی از وجودش را دفن می کند !!!!

و چگونه می توان آدمی بدون بخشی از وجود خود ، راه عشق را بپیماید ...؟!؟!؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰